کاش به خواب ابد رفته بود
هیچ امیدی
بهر رویش دوباره
می اندیشد گاه
کاش بهاری نبود کاش فردایی نبود
عشقی میان زمستان است و او
کاش خواب مرگ فرایش می گرفت
چه سخت است اجبار به بیداری دوباره
سکوتی وهم انگیز
تاریکی طولانی
خوف نیستی
بی هیچ نگاهی
نه رهگذاری
نه دیدار باغبانش
بعد رجعت دوباره...برچسب : نویسنده : baghezemestani بازدید : 80